اهمیت برند در هر کسب و کار

اهمیت برند در هر کسب و کار

آیا می دانید برند مخفف چه کلماتی است؟

BRAND ( Believable Reliable Acceptable Noun Distinguishable)
به ترتیب باورپذیر، قابل اطمینان، مقبول، شناخته شده و قابل تمایز

منظور از برند چیست؟

حس، تجربه و ادراک منحصر به فردی که یک فرد از تعامل خود با یک محصول یا سازمان و یا کسب و کار بدست می آورد و از آن در تصمیم گیری های خود استفاده می نماید و می تواند آنرا به دیگران هم انتقال بدهد.
برند می تواند به سازمان هویت بدهد. برندهای موفق استراتژی های بسیار دقیق و درستی در پیش می گیرند.
برند در کسب و کار شبیه یک پلتفرم است.

شعار برند:

برندهای خوب و موفق، وعده مناسب و معقول می دهند و صد در صد به آن وعده جامع عمل می پوشانند. مثلا آمریکایی ها کم تر قول می دهند، زیادتر عمل می کنند در مجموع رفتارها و باورهای ملی روی برند اثر می گذارند به عنوان مثال چون باور مذهبی ژاپنی ها کیفیت و مدیریت کیفیت می باشد کلیه برندهای ژاپنی با کیفیت هستند.
نکته مهمی که باید در نظر گرفته شود این است که شعار برند باید با در نظر گرفتن جایگاه برند نوشته شود.

قانون ROO(Roll Of Origin):
نقش تجاری کشور از اهمیت بسزایی برخوردار است بر اساس همین موضوع Made in Germany خودش برند است، برندسازی یک ملت روی پیش قضاوت و پیش داوری تاثیر فراوانی دارد.

ارزش برند:

– دارایی های برند: مانند زمین، شعب، تکنولوژی ها، نمایندگی ها،گواهی نامه ها…
– سهم بازار: کمی یا کیفی
– تعالی قیمت: تفاوت شکاف قیمتی با رقبا.
– درآمد آتی: چه مدت زمانی نیاز است تا این برند ایجاد شود؟
– ارزش ویژه برند: 12 شاخص دارد.
– میزان آگاهی.

12 شاخص نسبی برای ارزیابی ارزش ویژه برند:

1- تمایز
2- میزان رضایتمندی مشتری
3- ماندگاری یا وفاداری مشتری
4- رهبری بازار
5- ارتباطات یکپارچه بازاریابی
6- محبوبیت برند
7- تنوع برند
8- شخصیت برند
9- همراهان برند
10- سهم بازار
11- قیمت بازار
12- پوشش بازار

برندها می توانند از طریق موارد ذیل تفاوت ایجاد نمایند:

– تمایز در نوع محصول و خدمات :
مثلا تسلا با تولید ماشین برقی برای مشتریان تجربه جدیدی خلق نموده است.
– تمایز در بازارها:
زمانی که یک خمیردندان معروف در هر کشور با یک نام جدید فروخته می شود.
– مفهوم:
مثلا گوشی موبایل، ابزار ارتباطات یا پلتفرم برای کسب و کار.
– تغییر بنیادین:
مفهوم، تکنولوژی، روش ارائه و روش استفاده را عوض می کند. مثلا قبلا فقط کتاب ها قابل خواندن بودند در حالی که امروزه امکان گوش کردن کتاب ها فراهم شده است.

نقاط تماس (Touch Point):
برندها از طریق نقاط تماس یا همان نقاط ارتباطی جایگاهی که بدست آورده اند را به مردم ارائه می دهند. این نقاط شامل :
1- سبد محصولات
2- وعده برند
3- شخصیت برند
4- عملکرد

در معماری برندها 3 گروه برند می سازند:

Mass :
هدف : کالاهای ارزان قیمت.
معیار رقابت : بر اساس کیفیت و قیمت است.
تنوع : زیاد است.
حاشیه سود : کم است.
تمرکز : بیشتر بر نفوذپذیری در بازار و توسعه بیشتر.
شکل گیری برند: زمان بر است.
در مجموع شرکت های این گروه سعی می کنند تا از یک محصول چند برند بسازند و رویکرد منطقه ای دارند یعنی در هر منطقه با نام مناسب همان منطقه فعالیت می کنند.

Premium :
ویژگی های متمایز نسبت به برندهای Mass دارند، بسته بندی بهتر و کیفیت بالاتر.

High End :
این گروه به شدت کم دسترس هستند مانند کارتیه.
ارزش ناملموس آنها بیش از ارزش ملموس آنها می باشد.
با گذر زمان ارزش افزوده بیشتری پیدا می کنند.
تولید انبوه ندارند.

روش های جایگاه سازی برند:
– بر اساس یک مشکل، جایگاه سازی صورت می گیرد. مثل داروها، آنتی ویروس ها، …

– شناختی، مثلا براساس جایگاه اجتماعی و شغلی اشخاص ماشین انتخاب می کنند.
– احساسی، مثل محک.
– بر اساس حواس پنجگانه شکل می گیرد مثل عطر.

جهت مطالعه سایر مقالات می توانید اینجا کلیک کنید.
نویسنده : فتانه خوارزمی

 

درج نظر